36-10-2

ساخت وبلاگ

امکانات وب

بهش گفتم: چرا مشقاتو ننوشتی؟... خب تمرین نکنی که فایده نداره... این مدت که من سرم شلوغ بود، توام کلا رها کردی و برگشتی سر بابا آب داد...

چیزی نگفت.

دخترش امسال به جای دوم باید بره اول بازم.

هفته پیش دوتاشونو نشوندم و از اول شروع کردم...

هردو انگار بار اولشونه دارن با خوندن و نوشتن مواجه میشن...

برا این هفته دخترش از رو تمرینا یه دور نوشته بود، ولی خودش حتی این کارم نکرده بود...

وسطای درس، دخترش که اساسا -به قول مامان بزرگم- باسن نشستن نداره، برای بار چندم پاشد بره آب بخوره... که آروم بهم گفت: طالبان حمله هاشو شدید کرده... از پنجشنبه از مادرم و خواهرام خبر ندارم... اینترنت و تلفن قطعه...

چشماش پر اشک شد... 

زیر لب گفت: شاید مرده باشن...

گفتم: ای وای نه!... شاید فقط سیستم مخابراتی قطعه... آروم گفت: محله مونو بمب زدن...

...

یکی تو دلم گفت: چند روزه غمبرک زدی نشستی زار میزنی که چی؟!... تو اصلا نمیدونی درد ینی چی... پاشو جمع کن این بساط بچه گانه رو...

33-90...
ما را در سایت 33-90 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmychaoticmindg بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 1 مرداد 1398 ساعت: 20:44